پاک ماندن پس از ترک اعتیاد مانند هر چیز دیگری که ما در بهبودی خواهانش هستیم ثبات نیز مسئله درونی است احساس ثبات با آگاهی از اینکه علی رغم هر اتفاقی ما خوب و در امان هستیم آغاز می شود. ثبات حس اطمینان و امنیت در زندگی است ما ممکن است باور داشته باشیم که در نتیجه دستیابی به اهدافمان ثبات حاصل می شود.
مثل خرید خانه ازدواج پیدا کردن شغل و یا دست یافتن به مقدار معینی پول اما زمانی که ترس گریبان ما را می گیرد دیگر مهم نیست که چه داریم یا با چه کسی هستیم باید بدانیم امنیتی که ما خواهانش هستیم از صلح درونی رابطه با نیروی برتر و ارتباط با دیگران سرچشمه می گیرد رسیدن به این باور که زندگی ما واقعا متعلق به خودمان است به زمان زیادی نیاز دارد.
برای بعضی از ما ثبات با داشتن تمایل در داشتن یک آدرس و نشانی ثبات آغاز می گردد یا ممکن است ما با مشارکت مستمر در جلسات کمپ ترک اعتیاد و کمک کردن به پاک ماندن پس از ترک اعتیاد میکند که باید شروع کنیم و کار خود را از آنجا ادامه دهیم. بعضی دیگر از ما ممکن است به برنامه بهبودی بپیوندیم.
هنگامی که تمام ظواهر و جلوه های یک زندگی عادی را هنوز دارا هستیم اما پی ببریم که همین ظواهر باعث ایجاد مشکل برایمان شده اند ممکن است لازم باشد تا از قید و بندهایی که ما را به زندگی گذشته پیوند می دهند رهایی یابیم تا بتوانیم خود واقعیم باشیم.
پاک ماندن پس از ترک اعتیاد به چه عواملی بستگی دارد؟
امنیت قابل پیش بینی بودن و احساس تعلق به ما اجازه می دهد تا تغییر کنیم بدون اینکه احساس کنیم که داریم خود واقعی مان را گم می کنیم یکی از اعضاء که تاکید زیادی به پاک ماندن پس از ترک اعتیاد داشت در کمپ ترک اعتیاد مشارکت میکرد و می گفت در دوران مصرف من همیشه یک دست لباس اضافی در کیف خود داشتم برای اینکه هرگز نمی دانستم فردا صبح کجا از خواب بیدار خواهم شد.
پس از اینکه پاک شدم و به پاک ماندن پس از ترک اعتیاد ادامه دادم، شروع کردم به خرید انواع و اقسام لوازم خانگی تا جایی که منزلم پر شد از اسباب و اثاثیه بعدها تشخیص دادم من همه این لوازم را می خریدم تا مطمئن شوم که هرگز از خانه خود نقل مکان نخواهم کرد من واقعا به ظرف و ظروف و دیگر لوازم نیاز نداشتم چیزی که من احتیاج داشتم این بود که بدانم برای مدت طولانی در یک جا ماندگار خواهم بود.
آرامش را می توان هم به حضور و وجود صلح معنی کرد و هم به عدم وجود آشفتگی. خیلی از ما باری به هر جهت زندگی می کردیم انگار که مسائل فقط همین طور به سادگی اتفاق می افتد حس ما درباره خودمان آنقدر تعریف شده و کج و معوج بود که فکر می کردیم هیچ اثری در این دنیا نداریم.
زمانی که قدم اول را درک می کنیم تازه می فهمیم که می گویند من در برابر همه چیز عاجزم فقط یک راه فرار برای پذیرفتن وظایف و تعهدات است. ما در برابر اعتیادمان عاجز هستیم و دیگر نمی توانیم زمان را به عقب برگردانیم اما به غیر از آن توانایی ما در داشتن حق انتخاب و سر و شکل دادن به زندگی مان شگفت انگیز است.
تغیر جایگاه در دنیا با پاک ماندن پس از ترک اعتیاد
رابطه ما با دنیا انعکاسی است از رابطه ما با خودمان ما برای در بر گرفتن ایده های تازه طرز تفکری جدید و نگاهی تازه به چیزهایی که فکر می کردیم می دانیم آغوش می گشاییم اعتماد به کسانی که ما را باور دارند به ما اجازه می دهد تا چیزهای جدید را امتحان کنیم حتی اگر ترسناک به نظر رسند و ایمان داشته باشیم که تغییراتی که شاهد هستیم همگی واقعی هستند.
احساس ثبات درونی به ما اجازه می دهد تا ریسک های بزرگ تری بکنیم مثل تمایل به یافتن شغلی جدید یا گشودن قلبمان برای کسی که دوستش داریم وقتی که یاد بگیریم به این ثبات اعتماد کنیم قادر خواهیم بود کمی بیشتر رها کنیم دیگر بیشتر از این شب ها یا روزهایمان را صرف نگرانی آرزوی یعنی دنیا دست از سرمان بردارد نمی کنیم.
یکی از اعضا در کمپ ترک اعتیاد که بودیم مشارکت می کرد و می گفت من آن قدر از حضور و رشد در زندگی می ترسم که دلم می خواهد فرار کنم همه چیز را پشت سر بگذارم و دوباره از اول شروع کنم. ما از امنیت می ترسیم برای اینکه اطمینان نداریم که ظرفیت حفظ آن را داشته باشیم ثابت قدم ماندن در فرآیند زندگی بدون ایجاد مشکل و دردسر برای ما تجربه جدیدی است.
تاثیر بسیار زیاد جلسات کمپ ترک اعتیاد بر پاک ماندن پس از ترک اعتیاد
دستیابی به ثبات برای ما خیلی مهم است البته نباید ثبات را با گیر کردن اشتباه بگیریم. ممکن است ما وقتی به مقصد می رسیم دست از حرکت رو به جلو برداریم البته ایرادی ندارد که ما از ثمره و میوه زحمات خود لذت ببریم اما این خطر هم وجود دارد که ما انقدر به لذت بردن ادامه دهیم تا آن میوه فاسد شود یکی از اعضاء در کمپ ترک اعتیاد در جلسات صبح می گفت زمانی که تازه پاک شده بودم تغییر دادن نحوه زندگی ام به یک زندگی عادی تقریب آسان بود.
اما پس از آن ترس از تغییر زمین گیرم کرد تشخیص دادن چاله از چاه برای ما کاری دشوار است. بعضی نشانه ها وجود دارند که به ما کمک می کنند تا آرامش را از خشنودی از خود تمیز دهیم مثل اوقاتی که قضاوت کننده ناسپاس و پریشان احوال هستیم به احتمال زیاد اشتباه بزرگی کردیم. زمانی که مراوده با دیگران برایم خسته کننده و ناگوار است.
یا فراموش می کنیم که برای دیگران مهم هستیم به احتمال زیاد دچار خود مشغولی شده ایم اوقاتی که بی تفاوت و ناسپاس هستیم توجیه می کنیم که کسل و ملول هستیم. ملالت معمول به این معنی است که نمی توانیم فراتر از خود نگاه کنیم ما در توهم و تصورات باطل خود اسیر می شویم دنیا همان قدر ملال آور و هیجان انگیز است که ما آن را بسازیم یکی از اعضاء در کارگاههای آموزشی کمپ ترک اعتیاد مشارکت می کرد که اگر دچار روزمرگی شوم و روز ها فقط پی یکدیگر بگذرند.
آموزش های فردی و گروهی برای پاک ماندن از اعتیاد
به این دلیل است که من بر اساس باورهای خود زندگی نمی کنم اگر ببینیم که به رفتارهای گذشته برگشته ایم لازم است به مبانی و اصول اولیه برنامه رجوع کنیم. پاکی بلند مدت ما را از گیر کردن و رکود معاف نمی کند بعضی وقت ها برای پیدا کردن دیدگاهی تازه در زندگی لازم است تا قدم ها را از زاویه دیگری نگاه کنیم.
ممکن است تشخیص دهیم که فقط لازم است تا رفتار و منش بهتری داشته باشیم یا شاید همان زمان فرا رسیده باشد که تغییراتی در زندگی خود ایجاد کنیم. ما بیشتر اوقات و در اوایل کار قادر هستیم مسئولیت خود را برای اعمال و انگیزه هایمان تشخیص دهیم.
شناخت آنچه که ما را تحریک و به جلو می راند کمک می کند تا از نگرانی در مورد بروز بیماری در مراحل مختلف زندگی آسوده شویم همچنین به ما کمک می کند تا به جای فرار از چیزهایی که می ترسیم توانایی حرکت به سمت چیزهایی که می خواهیم را پیدا کنیم ما آزاد هستیم تا زندگی را خلق کنیم که برایمان ارزش داشته باشد زمانی که با نیروی برترمان هماهنگ هستیم عملکرد و تسلیم دست به دست یکدیگر می دهند.
جلوگیری از تسلیم شدن در مقابل اعتیاد و رسیدن به پاکی و پاک ماندن پس از ترک اعتیاد
ممکن است ما زمان زیادی را صرف کنیم تا نیروی برترمان را متقاعد سازیم که روند وقایع باید به چه شکل باشدهر یک از ما این تجربه را داشته ایم که سعی کرده باشیم تا مسئله ای حتما اتفاق بیفتد و در راه رسیدن به آن موانع عجیب و غریب بسیاری بر بخوریم تا در نهایت بفهمیم که بهترین کار رها کردن آن خواسته است.
از طرف دیگر بعضی اوقات چالش یا تعهدی مدام بر سر راه ما قرار می گیرد و هر قدر هم سعی کنیم تا آن را نپذیریم و انجام ندهیم باز هم نمی شود و غیرقابل اجتناب به نظر می رسد. وقتی که تسلیم می شویم و سعی در پذیرش و انجامش می کنیم از دستاورد آن شگفت زده می شویم هر قدر تسلیم ما کامل تر باشد بیشتر قادر خواهیم بود تعهداتمان را پیگیری کنیم که باعث درخشش و فروغ ما می شود.
