بین انکار و امتناع نیز تفاوت وجود دارد زمانی که در انکار بیماری اعتیاد هستیم خود از آن آگاه نیستیم. ممکن است دلیل و گواه آن بسیار واضح باشد، اما ما نتوانیم آن را ببینیم. اما وقتی که اقرار کنیم و بگوییم که من در انکار هستم شروع به خارج شدن از حالت انکار می کنیم.
در این شرایط است که انتخاب میکنیم تا واقعیت را بپذیریم یا از آن رو برگردانیم و نادیده اش بگیریم. وقتی که از اقرار به واقعیت امتناع میکنیم، در معرض خطری جدی قرار میگیریم. طغیان و سرکشی برای ما خطرناک و کشنده است. زندگی به گونه ایی که انگار باور داریم، ابزاری است که ما میتوانیم از آن هم استفاده درست بکنیم و هم استفاده بد و غلط.
انکار بیماری اعتیاد افراد دارای اعتیاد در کمپ ترک اعتیاد
ترسی که سد راه پیشرفت ما است می تواند ریشه در دلایل مختلف داشته باشد. ممکن است نظر دیگران درباره ما، هنوز آنقدر برای ما مهم باشد که برایش زندگی خود را به خطر بیندازیم. لکه ننگی که جامعه، یا کسانی که دوستشان داریم و یا حتی دوستان عضو برنامه بهبودی برای بعضی از بیماریها قائل هستند.
این موضوع باعث میشود تا اکثر ما از آزمایش دادن برای تشخیص بیماری و درمان آن اجنتاب کنیم. ترس قضاوت خودمان هم بعضی اوقات به طرز تعجب آوری زیاد است.
در اوایل بهبودی، در کمپ ترک اعتیاد که بودم ما در مورد انعکاس خود در دیگران چیزهای آموختهه ایم، به این معنی است که صفات یا رفتار هایی که در دیگران باعث آزار ما می شود، احتمالاً در خود ماهم وجود دارد.
کنترل احساسات در قبول بیماری اعتیاد
به خاطر همین است که ترس داریم مبادا چیزهایی که دیگران درباره ما میگویند، به همان بدی باشد. که ما درباره خود فکر میکنیم. ممکن است لازم باشد تا خیلی زودتر از اینکه بتوانیم بر روی احساسات خود در این مورد کار کنیم و از انکار بیماری خود دست برداریم، خود را مجبور نماییم تا در این رابطه اقدامی انجام دهیم.
برای مثال ممکن است متعجب شویم از اینکه مشکلی در رابطه با دندان درد یا دندانپزشک ما را مجبور به کارکرد مجدد قدم شش و هفت کند. اما وقتی که تشخیص دهیم که ترس از دندانپزشکی مانع مراقبت ما از خودمان شده است آنگاه لزوم کارکرد مجدد آنها را درک میکنیم.
جلسات درمانی در کمپ ترک اعتیاد و قبول بیماری اعتیاد
بعضی اوقات نگاه کردن به این شرایط به عنوان نوعی جبران خسارت می تواند مفید باشد زیرا با خرابی های گذشته سر و کار داریم یکی از اعضا در کمپ ترک اعتیاد و در جلسه مشارکت می کرد که من بخش عظیمی از دومین سال بهبودی خود را به درمان و درست کردن دندان های خود گذرانده و متوجه شدم که بسیاری از اعضای دیگر نیز به این کار مشغول هستند.
این کار باعث افزایش احترام به نفس در من شد و همینطور جبران خساراتی بود از جسم خودم ممکن است نگاه به این کار به عنوان قسمتی از قدم دهم نیز به ما کمک کند.
زیرا به مشکلی که در حال حاضر وجود دارد میپردازیم برخی از ما احساس کردیم که مشکلاتی که با سلامت خود داریم در نتیجه اعتیادمان و خیلی ساده سهم ما از مشکلات آن است. کتاب پایه میگوید که اگر چه ما مسئول بیماری اعتیاد مان نیستیم اما مسئول بهبودی خود نیز هستیم.
بررسی مشکلات خانوادگی در کمپ ترک اعتیاد
باید در نظر بگیریم که این مسئله در رابطه با جسم و روح ما نیز صدق می کند. ما ممکن است حقیقتاً از بیمار شدن بترسیم و به انکار بیماری اعتیاد روی آوریم. چه از آزمایش دادن برای تشخیص یک بیماری خاص، چه از اینکه در کل بیمار باشیم. این شاید عجزی باشد. که ما برای پذیرش آن اصلا آماده نیستیم.
ما ممکن است بترسیم از اینکه بیماری باعث بوجود آمدن امنیت و عدم اطمینان در مسائل مالی ، شغلی و خانوادگی ما شود. یا استفاده از دارو بهبودی ما را به خطر اندازد. احساس ترس از چیزی که تا این حد خارج از کنترل است، برای اشخاصی مثل خطرات و ریسک های دیوانه واری را تجربه کرده ایم، تعجب آور است، اما احساسات همیشگی منطقی نیستند.
روبرو شدن با مشکلات و جلوگیری از انکار بیماری اعتیاد
ترس فرصتی فراهم میکند تا با شهامت عمل کنیم و از انکار بیماری اعتیاد دوری کنیم. زمانی که برمیخیزیم و با مشکلات روبرو میشویم و نهایت سعی خود را برای حل آن به کار میبریم، ممکن است اصلا احساس شجاعت نداشته باشیم اما در آن لحظات بهتر و محکمترین شاهد هستیم برای این مدعا که در برنامه بهبودی همه چیز امکان پذیر است. ما قدرت شخصیت را به نمایش در می آوریم.
وقتی از ابزاری که در دسترس مان هستند استفاده کنیم یعنی با راهنمای خود صحبت کنیم، خواهان دریافت تجربه، نیرو و امید از دیگران شویم، اجازه دهیم تا گروه از ما حمایت کنند و از کتابچه در دوران بیماری و دیگر نشریات برنامه بهبودی استفاده کنیم، قادر خواهیم بود تا تصمیمی قابل قبول بگیریم و در راه اقدامی درست قدم برداریم.
این لحظات میتوانند به بهبودی ما معنا ببخشند. همیشه در جلسات کمپ ترک اعتیاد که بودیم این گونه موارد مورد بحث و گفتگو بود.