من میدانستم که برای اینکه با موفقیت راه بهبودی را ادامه دهم نیاز به همکاری و مساعدت درمان در کمپ ترک اعتیاد دارم درست است که تعدادی از مصرف کنندگان به خودی خود ماده اعتیاد را کنار میگذارند و دیگر سراغ آن نمیروند ولی من از آن دسته نبودم.
همچنین تا زمانی که فقط لذت میبردم و با مشکلی روبرو نشده بودم به فکر ترک اعتیاد نبودم ولی زمانی رسید که دیگر لذتی از ماده مخدر نمیبردم فقط از عوارض ترک اعتیاد مثل اضطراب لرزش دردهای جسمانی و خشم هراس داشتم و مشکلات دیگری هم برایم ایجاد کرده که میخواستم به طریق درست ترک اعتیاد کنم.
مشوق های درمانی در کمپ ترک اعتیاد
با این حال میدانستم که چند روز اول ترک مشکل است و سختی دارد ولی من آماده برای این امر مهم و حیاتی شدم خواهر و مادرم هم مشوق من برای درمان در کمپ ترک اعتیاد بودند وقتی مصرف کنندگانی که به آخر خط رسیده و در کنار خیابان افتاده بودم و از درد به خود میپیچیدند و یا دچار بحران مسمومیت (over dose) شده و یا عفونت پیدا کرده و با مرگ روبرو بودن میدیدم سخت تکان میخوردم که این سرنوشت من خواهد بود.
میدانستم که قدم اول پیدا کردن مرکزی است که بتوانم با نظارت آن مصرفم را قطع کنم و با دریافت مشاوره شخصی و گروهی با موفقیت مسیر بهبودی را طی کنم بنابراین از انکار بیرون آمدم و قبول کردم که نیاز به کمک دارم و راه مصرف مواد مخدر یک راه بیراهه است که عاقبتش بدبختی است من نیاز به کمک داشتم تا مسیر خود را کاملاً عوض کنم من دو دوست به نامهای جمشید و بابک داشتم که از دوستان دوره ابتدایی هم بودند.
وقتی به راه اعتیاد کشیده شدم آنها با من ترک رابطه کردند و به من گفتند که هر زمان به طور جدی بخواهم ترک اعتیاد کنم میتوانم روی آنها حساب کنم و آنها حامی من خواهند شد به محض بیرون آمدن از بیمارستان با آنها تماس گرفتم آنها مرا در پارکی ملاقات کردند.
ترک اعتیاد با کمک متخصصین کمپ
من تمام ماجراهایی که بر سرم آمده بود را برای آنها شرح دادم، جمشید و بابک از تصمیمی که برای ترک دائم اعتیاد گرفته بودم خوشحال شدن و به من تبریک گفتند من میدانستم که یک روش برای ترک، رفتن به یک کمپ ترک اعتیاد شبانه روزی برای چند ماه است.
از افراد متخصص کمک دریافت کنم مضافاً بر اینکه از همدردان که در آنجا بودند حمایت روحی روانی و معنوی و راهنمایی دریافت کنم ولی از نظر مالی این امر برایم مقدور نبود خوشبختانه دوستم جمشید در منزلش اتاقی اضافی داشت که به من پیشنهاد کرد موقتاً در منزل او زندگی کنم.
درمان در کمپ ترک اعتیاد
بابک درمان در کمپ ترک اعتیاد را به من پیشنهاد کرد که آن مرکز با روش پرهیز مدار برای ترک اعتیاد به مراجعین کمک میکرد.
بنابراین مرا به آن مرکز معرفی کرد سپس مرا با ماشینش به آن مرکز برد قبل از حرکت تمام موادی که با خود داشتم و وسایل مربوط به مواد را در سطل آشغال ریختم و سپس به راه افتادیم افراد در این مرکز خیلی خوش برخورد بودند پس از پر کردن پرسشنامه و ملاقات با مسئول مرکز او مرا با اصول درمان و بهبودی و قطع مصرف مواد مخدر با مهربانی آشنا کرد.
درمان های گروه در کمپ ترک اعتیاد
با من در مورد مشاوره های منظم و همچنین شرکت در کلاسهای گروهی و انتخاب یک راهنما صحبت کرد که بتوانم بصورت مرتب با آن در تماس باشم. من با این راهنمای با تجربه هفته ایی ۳ الی ۴ بار تلفنی و یا حضوری در تماس بودم پس از مدتی برنامه ورزش را شروع کردم که به من کمک زیادی کرد.
راهنما همچنین از من خواست که هفتهای یک بار برای چند ماه مشاوره (روانشناس) شخصی دریافت کنم تا بر مصائب و مشکلات گذشته و حالم مرهم بگذارم و طریق مدیریت خودم را یاد بگیرم او از من میخواست که درمانم را در راس هر کار دیگری قرار دهم زیرا که سلامتی و موفقیت من در گروی ادامه راه بهبودی است.
درمان در کمپ ترک اعتیاد زیر نظر پزشک
همچنین پزشک کمپ ترک اعتیاد از من خواست که او را به طور مرتب ملاقات کنم تا مرا زیر نظر داشته باشد دکتر همچنین تستهایی برایم تجویز کرد و معاینه کاملی از من کرد تا مطمئن شود مشکلات دیگری نداشته باشم.
مانند ایدز، هپاتیت Bوc، حسبه و دیگر بیماریهای مقاربتی هنگام تزریق من سوزنم را با دوستانم مشترکاً استفاده میکردیم که دکتر نگران خطر بیماری ناشی مثل Hiv و هپاتیت c شد.
با تیم درمانی کمپ ترک اعتیاد ازگل تماس بگیرید
مزایای درمان در کمپ ترک اعتیاد
و همچنین مرا از خطر اضطراب و افسردگی آگاه کرد و توصیه کرد که با مشاور در این زمینه و مسائل دیگر گذشته و حال صحبت کنم دکتر همچنین مرا از وسیله جدید مطلع ساخت که اسم آن Nss_2bridge است. این دستگاه در پشت گوش نصب میشود که علامتهایی به مغز میفرستد که عصبهای مغز را تحریک میکند.
این باعث میشود که علائم جانبی ترک اعتیاد کاهش پیدا کند دکتر به من گفت که فعلاً به این دستگاه نیازی ندارم چند روز اول بسیار سخت بود ولی من آمادگی کامل برای پشت سر گذاشتن این سختی را داشتم من در خانه دوستم جمشید زندگی میکردم و از حمایتهای او و دوست دیگرم بابک برخوردار بودم.
برگزاری کلاس های ان ای
مهربانی آنها به من ثابت کرد که انسانهای خوبی هم در این عالم وجود دارند که مظهر خیر و برکت هستند. من به طور مرتب در برنامه های کمپ ترک اعتیاد شرکت کردم.
همچنین پس از گذشت چند هفته به کلاس ههای NA رفتم و ورزش را هم کم کم شروع کردم برای چند ماه اول تمرکز روی خودم بود که افکار احساسات و رفتار خودم را تغییر دهم تا اینکه به افکاری سالم اعمالی سالم و بدنی سالم برسم.