شرط سوم آموزش کنترل خشم در کمپ ترک اعتیاد، من میخواستم به یک زندگی بدون استفاده از مواد دست یابم و رسیدن به این زندگی در گرو تخلیه خود از خشم و شرم بود .
من فقط به مشاورم در کمپ ترک اعتیاد و دو دوستم جمشید و بابک میتوانستم اعتماد کنم، مادر و برادرم آگاهی جهت کمک روانشناسی به من را نداشتند. ممکن بود حالم را بیشتر بگیرند تا کمکی به من بکنند من شروع به گوش کردن داستان افرادی که با موفقیت اعتیاد خود را کنار گذاشته بودند کردم.
در کودکی بیگناه بودند و هنوز هم بیگناه هستند و اگر کسی از روی بیماری و نفهمی و نادانی عملی نسبت به آنها انجام داده و یا وظیفه خود را درست انجام نداده، آنها باید این خشم را رها کنند، تا به سعادت برسند. من هم به خود گفتم که من هم سزاوار آرامش هستم.
تاثیر افکار در درمان اعتیاد
هر روز به خود میگفتم خشم خود را نسبت به دیگران رها کن نه اینکه آنها سزاوار بخشش هستند، بلکه من سزاوار آرامش هستم، در گروه درمانی بارها داستانهای تلخی برای گفتن نداشتند. آنها عوامل دیگری مثل داشتن ژن اعتیاد نشست و برخاست با دوستان ناباب لذت زیاد بردن از مواد و ترشح دوپامین در مغز را عاملهای اصلی ورود به اعتیاد خود میدانستند.
یا فقط خود را سرزنش میکردند که به چنین شرایطی گرفتار شدند در گروه درمانی اکثر افراد از پیامها و برچسبهای منفی که در کودکی دریافت کرده بودند، سخن میگفتند پیامهایی مثل ما احمق هستیم، ما هیچ چیز نمیشویم، ما مهم نیستیم دیگران مهم هستند، متاسفانه آنها این پیامها را به عنوان حقیقت قبول کرده بودند.
بعداً که بزرگتر شده بودند همان پیامهای منفی را در درون خود تکرار کرده بودند که آثار شومی در درون و بیرون برایشان بر جای گذاشته بود.
آثار مخرب خشم و آموزش های کنترل آن
برای مثال یکی از آثار بد پیامه “ما مهم نیستیم دیگران مهم هستند” این است که شخصیت ما کم بشود و اعتماد به نفس خود را از دست بدهد او سعی میکند کارهایی برای خوشنودی دیگران برخلاف میل باطنی خود انجام دهد. ما به جای اینکه خودمان باشیم و زندگی ایده آل خود را دنبال کنیم مسیری را میرویم که دیگران برای ما انتخاب کردند و ما کورکورانه این راه را ادامه میدهیم، به همین جهت ما از زندگی که میکنیم خوشحال نیستیم.
در یک مرحله ایی باید از خود بپرسیم که آیا ما کارهایی میکنیم که دیگران را خوشحال کنیم به قیمت زیره پا گذاشتن ارزشهای اخلاقی خود است. چنانچه جواب ما به این سوال مثبت است روش سالم تری را در پیش گیریم و در واقع رشد و پیشرفت ما در این است که نگاه به آینده را در خود تغییر دهیم.
برای آن دسته از ما که درونمان زخمهای روانی داشتیم، مواد مخدر مرهمی بود موقت که باعث میشد ما دردی را احساس نکنیم و در مقابل آن لذت هم ببریم اما این لذت موقت بود. که این اعتیاد بعد هم خود باعث بدبختیهای دیگر شده بود،
به همین جهت مصمم بودم هرچه زودتر زخمهای درونی را مرهم دهم، البته میدانستم که زمان لازم دارد ولی من تصمیم خود را گرفته بودم و مدت زمان آن برایم مهم نبود خشمی که من نسبت به دیگران داشتم انرژیهای منفی بود که باعث میشدند، مرا از پا درآورند و باعث میشد به استفاده از مواد ادامه دهم و خود را توجیه کنم که علت استفاده از مواد بیعدالتیهایی است که در حق من شده است.
تاثیرات آموزش کنترل خشم در کمپ ترک اعتیاد
میبایستی خشم را کنترل میکردم انرژیهای منفی را تبدیل به انرژیهای مثبت و سازنده میکردم، کنترل کردن خشم همچنین به من کمک میکرد که ماده مخدر را رها کنم، و به زندگی سالمی برسم هر روز به خودم میگفتم خشم نسبت به دیگران و سرزنش کردن آنان باری را از روی دوشم بر نمیدارد و فقط مرا در رنجم نگاه میدارد و باعث عدم پیشرفت من میشود.
حتی باعث میشوند که بیشتر سیگار بکشم و بیش از اندازه غذا بخورم که آنها هم مرا از یک زندگی سالم دور میکند، با آموزش کنترل خشم در کمپ ترک اعتیاد و نکاتی که در گفتگو با روانشناس به این درک رسیدم، بنابراین تصمیم گرفتم که برای تمام رفتار و حرکات خودم ۱۰۰ درصد مسئولیت را به عهده بگیرم و بدین ترتیب خودم را از ورطه نابودی نجات دهم.
هر روز لیست ارزشهایی که من به آنها اعتقاد داشتم را مرور میکردم، درونم احساس میکردم که قویتر از گذشته برای ادامه راه بهبودی شدم تاثیر وقایعی که برایم اتفاق افتاده بودند. پس از مدتی که آنها را بازگو کردم در ذهنم کمرنگ و کم اهمیت جلوه میکردم.
کم کم احساس میکردم که میتوانم دیگران را به خاطر نفهمیها و رفتار غلطشان ببخشم. یک روز از مادرم راجع به زندگی دوران کودکی از او پرسیدم او برایم داستانهایی از فقر و بیتوجهیها کمبودها و ضربههایی که در کودکی تجربه کرده بود تعریف کرد، آنگاه دریافتم که این یک زنجیری از رفتارهای ناپسند و از روی ناآگاهی از نسلی به نسل دیگر انتقال پیدا کرده است.
عوامل تاثیر گذار بر خشم و راههای کنترل آن
ما از این رفتارهای ناپسند الگوبرداری کردهایم و با خود همانطوری رفتار میکنیم که با ما رفتار شده است، که ما سزاوار آن نیستیم فقط ما هستیم که بر اثر آگاهی به روشهای سالمتری دست پیدا خواهیم کرد، و باید از جایی شروع کنیم و خودمان را درمان کنیم که هم به خودمان کمک کردهایم و هم رفتارهای بد را به نسلهای آیندهمان انتقال ندادهایم.
من همچنین دریافتم که برادرم یک بچه ۱۲ ساله بود که او هم قربانی این نفهمی و تنشهای درون خانواده شده بود. از روی نفهمی و به دلیل عدم آگاهی پدر و مادرمان این برادر در سن ۱۲ سالگی باید سرپرستی و بچهداری من و خواهرم را به دوش میکشید و او هم از این شرایط، دلِ دردناکی داشته و دارد او هم مثل من و خواهرم شایسته یک زندگی بهتر بود.
این آموزش که در کمپ ترک اعتیاد توسط روانشناس به من داده می شد باعث شد تا کم کم شروع کنم افرادی را که در گذشته خطاکار و ظالم میشمردم را ببخشم و خشم خود را نسبت به آنها رها کنم این بخشش ویژگیهای زیر را شامل میشود.
بخشش یک فضیلت والای انسانی است، این معنایش این نیست که ظلم و بیعدالتی اتفاق نیفتاده معنایش این است، که ما در برابر این بیعدالتی فضیلت بخشش را انتخاب میکنیم تا خود را از قید خشم، رهایی دهیم ما میتوانیم که خواهان برقراری عدالت از طرف جامعه به دادگاه یا حکمیت مراجعه کنیم، در مورد شخص متخاصم باشیم.
در این صورت بخشودن و عدالت دو فضیلت اخلاقی هستند که در کنار هم قرار میگیرند منظور از بخشودن این نیست که ما رابطه رفت و آمد با شخص متخاصم برقرار کنیم، ما حق انتخاب داریم هم میتوانیم با شخص متجاوز هیچ رابطهای نداشته باشیم و هم میتوانیم یک رابطه جدیدی با او برقرار کنیم.
راه رسیدن به آرامش و کنترل خشم در مراحل درمان اعتیاد
به عبارت دیگر ما هم میتوانیم آشتی کنیم و هم آشتی نکنیم فقط خشم خود را رها کنیم منظور از بخشیدن این نیست که ما ظلمی را که در حق ما شده فراموش کنیم، منظور این است که احساسات منفی این ظلم را که ویرانگر است را در خود از بین ببریم و نگذاریم که ما را از پا درآورد برای رها کردن خشم و احتمالاً بخشیدن طرف مقابل نیاز به زمان داریم. بخشیدن اجباری نیست بلکه یک انتخاب است که در زمان مشخصی آمادگی آن را پیدا میکنیم بخشش از سر ترس و تسلیم نیست.
بلکه از روی گذشت، مردانگی جوانمردی و محبت است. بخشش یک عمل قهرمانانه است در حقیقت به جای انتخاب خشم و نفرت لذت عفو و بزرگمنشی را انتخاب میکنیم. این عمل باعث میشود که ما دنیای بهتری بسازیم و دیر یا زود درسی هم برای شخص طرف مقابل خواهد داشت.
بنابراین دریافتم که هر کدام از ما باید دیگران را ببخشیم و در عین حال شروع کنیم پدر بهتر، مادر بهتر، برادر بهتر، خواهر بهتر و بالاخره دوست مهربانتری نسبت به خودمان باشیم و رفتارهای سالم را در خود تقویت کنیم، و از رفتارهای ناسالم مثل اعتیاد خشم دروغگویی غیبت کلاهبرداری و حُقه زدن به دیگران بپرهیزیم.
اصول و رفتار های غلط در گذشته و تاثیر آن در اعتیاد
در مورد تفحص در گذشته دو بررسی دیگر هم باید انجام داد. یکی درسهای اشتباهی که به ما در کودکی آموختن و دیگری درسی که در گذشته قابل اجرا بوده ولی در زمان فعلی کاربرد ندارد. من چند بار در اوقات مختلف به بررسی اصولی پرداختم که در دوران کودکی آن اصول را دربست قبول کرده بودم بدون اینکه تحقیق کنم که آیا این اصول صحیح هستند یا نه.
یکی از این اصول این بود که من باید از تمام دروسم نمره عالی بیاورم وقتی از یکی از دروسم نمره متوسط میآورم احساس بدی در خودم میکردم. احساس میکردم که من از کسانی که نمره عالی آورده بودند کمتر بودم این برداشت غلط از خود باعث پایین آمدن اعتماد به نفس در من شده بود، که منجر شده بود به اینکه من با دوستانی نشست و برخاست کنم که دنبال درس نبودند و اوقاتشان به سیگار کشیدن و مشروب خوردن میگذشت این دنباله روی بعدا برایم مسئله ساز شد، چرا که از آنجا به مواد مخدر روی آوردم مطلب دیگر اینکه بعضی از اصول در زمان خود قابل اجرا هستند.
ولی در زمان دیگر عملی نیستند و باید این واقعیت را بپذیریم برای مثال وقتی من ترک مواد کردم و تصمیم گرفتم با دوستم جمشید زندگی کنم گهگاهی احساس بدی میکردم، چرا که به من گفته بودند باید تا زمانی که مجرد هستم با مادر و خواهرم زندگی کنم در حالی که تمام دوستان زمان اعتیادم در همان محل زندگی میکردند، و من نمیخواستم با آنها دائماً برخورد داشته باشم.
برای من در این زمان عملی نبود که با مادر و خواهرم زندگی کنم و باید این واقعیت را قبول میکردم در چنین صورتی تولدی دوباره پیدا کردم ولی این بار فرد سالمتری هستم و زندگی جدیدتری را از نو شروع کردهام امید به اینکه بتوانم این راه را بدرستی و به دور از احساسات منفی ادامه دهم.