اکثر ما بعد از ترک اعتیاد وقتی به جلسات می رفتیم متوجه میشدیم اعضائی که در حال بهبودی هستند و از خود رضایت دارند انگار که می درخشند. این نور یا برقی که از روح ما ساطع میشود زیباترین چیزی است که ما بعد از ترک اعتیاد جهت ارائه داریم که انقدر هم که فکر میکنیم شکننده نیست به هر حال روحمان دوران اعتیاد ما را از سر گذرانده بعد از ترک اعتیاد جهت حفظ و نگهداری از این نور یا برق روحانی باید شوق و علاقه خود را تقویت کنیم و در همان حال چیزهای را که مانع دیدن خود واقعی مان میشوند را از خود دور کنیم.
نقصهای ما در تاریکی رشد می کنند و در نور بهبودی است که داشته ها و توانایی های ما شکوفا میشوند. چند برداشت از جمله تمرین و بکارگیری این اصول” وجود دارد. ما تمرین میکنیم و لزوماً همیشه از طریق صحیح استفاده نمیکنیم. در قدم شش از کتاب پایه میگوید ارتکاب” اشتباهات جدید نشانه رشد ما است” تمرین منظم، شروع کار از مبانی اولیه و کم کم پیشرفت کردن دقیقا روشی است تا ما مهارت انجام هر کاری را پیدا کنیم از نواختن یک ساز موسیقی گرفته تا یک زبان جدید تا یاد گرفتن این که چگونه با روحانیت طبق اصول و پرمحتوا زندگی کنیم ما نه تنها در حال یادگیری مهارتهای جدید هستیم، بلکه درحال شکستن عادات قدیمی میباشیم بعضی از این عادات آنقدر در ما ریشه دوانده که به نظر میآید قسمتی از شخصیت و وجودمان شده اند.
ایجاد ارتباط با نیروی برتر بعد از ترک اعتیاد
ایجاد ارتباط با نیرویی برتر از ،خودمان پروژهای است که ما در اولین بار در کمپ ترک اعتیاد با آن آشنا شدیم و با کارکرد قدم آن را شروع میکنیم که در طول مدت بهبودی مان ادامه پیدا میکند بعد از ترک اعتیاد و رعایت اصول درمان انضباط روحانی که شامل دعا و مراقبه نیز میشود، زندگی روزانه بعضی از ما را شکل میدهد بعضی از ما سعی میکنیم کل زندگیمان یک دعا باشد و هر کاری که انجام میدهیم را به نیروی برترمان هدیه کنیم.
به هر نحوی که این کار را تمرین و تجربه کنیم رابطه ما با نیروی برتر درک و شناخت ما از خودمان و نحوه ارتباطمان با دنیای اطرافمان را شکل میدهد. در کمپ ترک اعتیاد یاد گرفتیم که اعمال و انگیزههایمان نشانگر ارزشها و باورهایمان است. وقتی که با نیروی برترمان هماهنگ باشیم، به نظر میرسد که به راحتی بر جریان زندگی سوارهستیم.
درک شخصیت خود بعد از ترک اعتیاد
پس از سالها پاکی درک و تجربه ما از شخصیتمان با اوائل پاکی بسیار متفاوت است ما دیگر هویتی و رای یک معتاد برای خود داریم و شک میکنیم که آیا برچسب اعتیاد هنوز برای ما مناسب است و آیا هنوز متعلق به انجمن معتادان گمنام هستیم؟
بعد از ترک اعتیاد ما سعی میکنیم تا با پرهیز از افراط و تفریط، بیاموزیم که چگونه تعادل داشته باشیم مورد سئوال قرار دادن رابطه مان با جلسات بهبودی و درمانگر، راهنما و روانشناس میتواند تجربه ما را عمیقتر کند پاسخ ما به این سئوال میتواند به ما کمک کند تا بهانهها و توجیهها را برطرف کنیم داشتن امنیت لازم جهت مورد سئوال قرار دادن پایه و بنیاد این رابطه قسمتی از راز دست یافتن به یکپارچگی این رابطه برای یک عمر است.
ضرب المثل معروفی است که میگوید اگر” خواهان کشف سرزمین جدیدی هستید باید مدتی طولانی را در دریاها بگذرانید بعضی اوقات که احساس میکنیم در دریا گم شده ایم ممکن است شک کنیم که آیا اصلاً این برنامه برای ما کار میکند.
جلسات معتادان گمنام برای پاک ماندن
ما میترسیم از اینکه در مورد برنامه شک کنیم زیرا میدانیم ممکن است باعث مرگ ما شود اما ترس از زیر سئوال بردن روش جدید زندگی مان بعد از ترک اعتیاد میتواند به ناصادقی با خود منتهی شود. برنامهی معتادان گمنام برای این نیست که به ما یاد دهد تا اجابت کننده باشیم بلکه به ما یاد میدهد تا با نیرویی برتر از خودمان رابطه برقرار کنیم که این رابطه میتواند اغلب کمی طوفانی هم باشد.
مهم است تا بدانیم اعضائی هستند در جلسات بهبودی و یا روانشناسان و درمانگران اعتیاد که به ما فرصت میدهند تا بهبودی خود را مورد سئوال قرار دهیم اما ما را به حال خود رها نخواهند کرد. اگرچه بعضی افراد ممکن است ندانند که چگونه در برابر این شک ما عکس العمل نشان دهند، اما به مشارکت گذاشتن احساسمان در جلسات گروهی و کارگاههای آموزشی و جلسات بهبودی به ما کمک می کند تا ببینیم که تنها نیستیم.
اگر چه بعضی مواقع این ضرب المثل که میگوید به گونهای زندگی کن که انگار قرار است اتفاق بیفتد در بهبودی ما جواب میدهد، اما در شرایط شک و عدم اطمینان کامل این ضرب المثل میتواند راهکار اشتباهی باشد لازم است که ما به شکل بیرحمانه ای با خود و در مورد احساسات و باورهایمان صادق باشیم از دل این لحظات شک تردید، ایمانی راستین رشد خواهد کرد که حقیقتاً متعلق به ماست. ما نمیتوانیم این احساسات را انکار یا در آن افراط کنیم، بلکه باید به دقت آنها بررسی کنیم.
جلسات معتادان گمنام برای پاک ماندن بعد از ترک اعتیاد
پس از ترک اعتیاد ما در می یابیم که چه چیز برای ما واقعیت دارد و مسیر ما را در زندگی مشخص کند درک معنوی ما محصول درک و بکارگیری اصول روحانی است. زمانی که از انجام کار درست دوری میکنیم احساس ناامیدی و در دام افتادن به ما دست میدهد وقتی که فراموش کنیم چه چیزهایی برای ما حقیقت است راه خود را گم میکنیم و به طرز خطرناکی بسوی مقصدی نامعلوم شناور میشویم از طرف دیگر وقتی که درک ما از حقیقت دستخوش تغییر میگردد بطرز نامعقولی احساس سردرگمی کنیم.
اگر چه این درک جدید برای ما کارآیی دارد و ما را به مسیر جدیدی رهنمون میسازد. در این دوران از شک و تردید خطرناک ما به سطحی از تسلیم جدید ایمان عمیق تر و اغلب یک شناخت بسیار متفاوت از خود دست پیدا میکنیم. عموما بیماران بعد از ترک اعتیاد و ترخیص از مرکز ترک اعتیاد دوباره ترسهای قدیم خود در مورد تبدیل شدن به کسی که نمی شناسند یا اصلا دوست ندارند را تجربه میکنند.
بعضی از ما میترسیم که اگر فراتر رویم، چیزی که به آن دست پیدا میکنیم هیچ باشد. اما خلائی که از آن می ترسیدیم به ما فضای لازم جهت رشد و تغییر را میدهد ما از تلاش بیهوده برای دوباره خلق کردن خود دست بر میداریم و اجازه میدهیم تا روند عادی خود را طی کند در حالیکه این لایههای مختلف را از سر میگذرانیم به امنیت، وضوح و اعتماد به نفسی دست پیدا میکنیم که باعث میشود علیرغم هر اتفاقی شخصیت واقعی مان را حفظ کنیم.
سوالاتی که باید از خود پرسید تا اهداف خود را بهتر بسناسیم
بعضی سئوالات وجود دارند که فقط ما به تنهایی میتوانیم به آنها جواب بدهیم اما برای اینکه بتوانیم تنها با این سئوالات روبرو شویم به حمایت افرادی که به آنها اعتماد داریم نیاز است مانند دوستان بهبودی درمانگر روانشناس راهنما پزشک و ….. نیاز است. مرز بین تنهایی و انزوا، یک خط بسیار باریک است که ما آن را فقط میتوانیم از طریق تجربه شناسایی کنیم.
سئوالی که یاد میگیریم تا همیشه از خود بپرسیم این است که آیا در حال حاضر در مسیر خیر و خدمت به دیگران قدم بر میدارم؟” ممکن است نیاز به تنهایی داشته باشیم تا بتوانیم به نیروی برترمان وصل شویم. بعضی اوقات بهترین کاراین است که استراحت و تمدد اعصاب کنیم کتاب بخوانیم یا فیلمی نگاه کنیم و رها نمائیم این حالات با در انزوا بودن تفاوت دارد، اگرچه ممکن است دیگران متوجه این تفاوت نشوند تفاوت آن را ما در درون خود احساس میکنیم ما دیگر میتوانیم تشخیص دهیم که فرق بین تنهایی بازسازی کننده و سازنده با جداسازی و انزوای مخرب چیست.
پذیرش تغییرات ،روحانی جزئی از تحول شخصی ما است اگر که رابطه ما با نیروی برتر واقعی و پرمعنا باشد که البته این رابطه در طول مدت درمان تغییر نیز میکند اما بعضی مواقع این حالت ممکن است به نظر بحرانی نیز بیاید. اگر تسلیم شویم به سمت قدمها رانده میشویم مرور قدمهای دوم و سوم انجمن معتادان گمنام باعث برقراری رابطه با ایمانی میشود که به نظر منطقی می آید. هر قدر که ارزشهای ما متحول شوند به همان نسبت نیز باورهای ما تغییر میکند رها کردن این ایده که باید حتما روند مسائل و اتفاقات را درک کنیم و سر دربیاوریم که چرا روی میدهند به ما کمک کند تا در تجربه روحانی خود آزاد باشیم بدون اینکه شک داشته باشیم که آیا راه را درست میرویم یاخير.
بعد از ترک اعتیاد حضور در جلسات برای پاک ماندن بسیار مهم است
اقدام و عمل همیشه قابل رویت نیست. بعضی اوقات برای اینکه بجلو حرکت کنیم، لازم است تا بدون حرکت بایستیم مراقبه میتواند خیلی مشکل باشد برای اینکه سخت است تا ما در درون خود ساکت باشیم و خیلی ساده در لحظه بایستیم و حضور داشته باشیم اما در این حالت است که میتوانیم درخواست کمک کرده منتظر دریافت جواب باشیم در چشمان خود نگاه کنیم و ببینیم که واقعا کی هستیم و کجای کاریم زمانی که بتوانیم آرام و بی حرکت باشیم و بدون قضاوت مشاهده کنیم، به وضوح و شفافیت لازم دست است مییابیم تا تشخیص دهیم چه چیز برای ما مناسب و درست و چه چیزی اینگونه نیست.
بعد از ترک اعتیاد و حضور در جلسات و کارکرد قدم ها ما یاد میگیریم که به این فرآیند اعتماد کنیم و زمان لازم را برایش قائل شویم تا کار خود را انجام دهد اگر بخواهیم زمان خاصی در نظر بگیریم تا در آن مدت زمان مشخص مثلا به رفتاری معقول برسیم، یا غمگین باشیم، یا بترسیم یا جواب یک سئوال را پیدا کنیم ممکن است خود را به سمتی سوق که به این باور برسیم که بهبودی برایمان کار نمی کند در واقع بهبودی بخوبی کار خود را انجام میدهد اما نه طبق برنامه ای که ما برایش آماده کرده ایم. هیچ چیز نمیتواند جایگزین زمان و صبر شود.
چه چیزی باعت بشتر شدن احترام و اعتماد به نفس در فرد معتاد میشود؟
بیشتر اوقات کارکرد مجدد، قدم پس از اولین باری که قدم کار کرده ایم برای رسیدن به وضوح و شفافیت است تا بهتر بتوانیم صدای درون خود را که به ما میگوید، چه چیز برای ما مناسب و خوب است و چه چیزی با ارزشهای ما هم خوانی ندارد را بشنویم انجام هر بار این کار باعث میشود تا مقدار بیشتری از وابستگی خود به توقعات و باورهای غلط نسبت به خودمان را رها کنیم.
ما دیگر مملو از بیماری اعتیاد یا دیدگاه تنگ و باریکی از اینکه زندگی باید به چه شکل باشد نیستیم ما یاد میگیریم قدرتی که از قدم یازده دریافت میکنیم همیشه در دسترس است اگر که اراده نیروی برتر خود را اجرا کنیم و با خویشتن پذیری زندگی کنیم بزرگترین تغییرات در بهبودی زمانی اتفاق میافتند که ما اصلا انتظارش را نداریم بیدار میشویم و میبینیم زندگی ای داریم که به سختی میتوانیم قبول کنیم متعلق به ماست. در مییابیم در شرایطی که رفتارمان با دیگران همیشه همراه با درگیری خفت و بیزاری بوده است با ثبات وقار و احترام رفتار می کنیم.
پایبندی به تعهداتمان باعث بوجود آمدن احترام به نفس در ما می شود. این حالت ممکن است با تعهد به خدمات در کمپ ترک اعتیاد و یا جلسات بهبودی مانند قهوه و چای درست کردن گردانندگی جلسه و غیره شروع شود هر قدر توانایی ما در حفظ تعهداتمان بیشتر شود کمتر برایمان چالشهای بزرگ پیش می آید.
چه چیزی باعت بشتر شدن احترام و اعتماد به نفس در فرد معتاد میشود؟
شاید دیگر بزرگترین آنها پایبند ماندن به کار کرد ۱۲ قدم باشد. به قول یکی از اعضاء فقط کارکرد قدمها مهم نیست بلکه مهمتر آن است که نحوه کارکرد قدمها به گونه ای باشد که نحوه زندگی کردن ما را تعیین کند یعنی انجام یک پروژه و کار بزرگ در قطعات و قسمتهای کوچک حتی وقتی که به نظر سخت و ناخوشایند می آید زیرا به ما چیزهای یاد میدهد که امکان نداشت از طریق سخت کار کردن یا شب تا صبح درس خواندن یاد بگیریم.
از طریق کارکرد قدمها ما لایه های مختلف از توهم غلطی که درباره خود داشتیم را از بین میبریم پس از ترک اعتیاد از طریق حضور در جلسات و ارتباط با راهنما و روانشناس ما در می یابیم که دارای یک بیماری هستیم اما این بیماری همه چیز ما نیست ما در مییابیم که خدا هم نیستیم ما در می یابیم که فقط شامل گذشته و نقصهای اخلاقی خود نیستیم دیگر زمانهایی که حال و هوا و احساساتمان را با خود واقعیمان اشتباه میگیریم سریع متوجه این موضوع میشویم هر قدر که بیشتر و عمیق تر بر روی توهم خود کار میکنیم و از لایه های مختلف آن رها میشویم بیشتر شک میکنیم که دیگر چه چیزی از ما باقی می ماند.
تاثیر افراد بر فرد معتاد و کسب اعتماد از آنها بعد از ترک اعتیاد
ما با اعضائی که به آنها اعتماد داریم و احترام میگذاریم در این مورد صحبت میکنیم و آنها به ما یادآور میشوند که کارکرد برنامه باعث نخواهد شد که ما به کسی جز خود واقعیمان تبدیل شویم وقتی که یک رابطه آگاهانه با نیروی برتر خودمان برقرار کنیم به این آگاهی میرسیم که نیروی برتر نمیخواهد که ما به نسخهای خیالی و تصویری آرمانی از خود تبدیل شویم.
ما به همین شکل که هستیم خوب هستیم و هر قدر که به خود واقعی مان نزدیکتر شویم بهتر میتوانیم خدمت کنیم راهکار ساده حضور در لحظه بدون اینکه سعی به تظاهر کنیم به بهترین وجه باعث میشود که از شر تحریف و دروغ نقصهای اخلاقی بار سنگینی که همیشه به همراه داشته ایم و حس آزاردهنده کفایتی و بی لیاقتی رها شویم ما دقیقاً خود واقعی مان را زمانی میشناسیم که خود را در راه خدمت به دیگران فراموش کنیم.